بولتن گیت؛ ماجرای افشای بولتن محرمانه خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۷۳۰۷
آفتابنیوز :
حاشیههای مرتبط با انتشار و افشای بولتن محرمانه خبرگزاری اصولگرای فارس که در فضای مجازی از آن با عنوان «فارس_گیت» نام میبرند همچنان در فضای عمومی و رسانهای داغ است؛ بولتنهای خبری که ابتدا اعلام شد برای مقامات ارشد یکی از نهادهای نظامی کشور تهیه میشد، اما بلافاصله پس از تکذیب مسوولان این نهاد، هنوز معلوم نیست این دادههای اطلاعاتی با چه هدف و انگیزهای تهیه و مخاطبان آن چه کسانی بودهاند؟
در این میان، خبرگزاری تسنیم ارگان رسانهای نزدیک به سپاه، مطالب مطرح شده در بولتن خبرگزاری فارس را مضحک خواند و در گزارش خود به نقل از یک منبع مطلع نوشت: «فرمانده سپاه، فرمانده ارشد یکی از مهمترین ارکان نیروهای مسلح است که در آن علاوه بر یگانهای رزمی، یگانهای اطلاعاتی و حفاظتی پیشرفتهای قرار دارند و بالاترین دسترسی به اطلاعات لازم از طریق آنها وجود دارد؛ لذا اینکه ادعا شود خبرنگار یا یکی از مسوولان یک خبرگزاری مسوول تهیه بولتن اخبار محرمانه برای فرمانده کل سپاه شده است، مضحک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در شرایطی که برخی تصور میکردند، به سرعت محتوای این بولتنها، تکذیب شود، اما بررسی تکذیبیههای صادر شده درخصوص این موضوع نشان میدهد که بهرغم تکذیب محتوای این نشست از سوی نهادهای ارشد کشور، اصل موضوع نه تنها تکذیب نشده، بلکه با اظهارنظرهای دیروز ۲ چهره بانفوذ در اردوگاه اصولگرایان مشخص شد که مرجع تهیهکننده این بولتن، قائممقام خبرگزاری فارس بوده است.
ملغمهای از راست و دروغ
دیروز یاسر جبرائیلی (رییس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام) و احسان صالحی (عضو شورای اطلاعرسانی دولت) درخصوص نقش ویژه عباس درویش توانگر در تهیه و انتشار این بولتن اطلاعرسانی کرده و محتوای آن را «ملغمهای از راست و دروغ» و در راستای «بازیهای سیاسی کثیف برای تقویت برخی افراد در یک جناح سیاسی خاص!» ارزیابی کردند. اما ریشه بروز بحران «فارسگیت» دقیقا به ساعت ۲۰ و ۴۰ دقیقه یک هفته قبل (جمعه ۴ آذر) باز میگردد.
غروب روز جمعه ۴ آذر ماه بود که گروه هکری «بلکریوارد» از هک کردن وبسایت و سامانه داخلی خبرگزاری فارس خبر داد و اعلام کرد به دهها بولتن محرمانه این خبرگزاری که برای نهادهای امنیتی و انتظامی تهیه میشد، دست پیدا کرده است.
مطابق معمول، مدیران این خبرگزاری اصولگرا، ابتدا موضوع را تکذیب و اصل خبر را بیاهمیت قلمداد کردند. اما با انتشار برخی اسناد و تصایر متقن از سامانههای داخلی این خبرگزاری، مشخص شد که محتوای هک شده، آنگونه که مدیران این خبرگزاری ادعا میکنند، بیاهمیت و جزیی نبوده و دامنه وسیعی از اخبار، تصاویر و دادههای بایگانی را شامل میشده است.
با گستردهتر شده دامنه اطلاعات درز یافته، نهایتا چهارشنبه ۹ آذر ماه خبرگزاری، فارس تایید کرد که بولتنهای این رسانه توسط مهاجمان، هک شده است، اما در عین حال تاکید کرد بولتنهای خارج شده از سیستم تنها «رصد شنیدههای محافل رسانهای، شایعات فضای مجازی و ادعاهای رسانههای بیگانه» بوده است و اهمیت خاصی ندارد.
مدیران این رسانه همچنان امیدوار بودند که از طریق تکذیب و انکار موضوع، بتوانند بحران ایجاد شده را پشت سر بگذارند. مدیران این خبرگزاری در اطلاعیه روز چهارشنبه خود اعلام کردند پس از هک این خبرگزاری، فعالیت سایت آن به مدت یکونیم روز برای «کشف منشا آلودگی» متوقف کرده، ولی «بعضی سرویسها مثل سیستم کامنتگذاری تا ارتقای امنیت شبکه موقتا غیرفعال شده است.»
فارس در ادامه اعلام کرد که گروه بلک ریوارد فقط توانسته اطلاعات روز جمعه را حذف کند. این درحالی است که گروه هکری یاد شده در پیامی که در صفحه نخست وبسایت «فارسنیوز» منتشر کرد، از حذف نزدیک به ۲۵۰ ترابایت دیتا از تمام سرورها و کامپیوترهای این رسانه خبر میداد.
رخدادهای روزهای پایانی هفته نشان داد که دادههای اطلاعاتی این بولتنها به اندازهای حساس است که بدل به سوژه اصلی شبکههای اجتماعی و رسانههای پارسیزبان شود. بر این اساس هشتگ #فارس_گیت و #فایل_فارس به سرعت در شبکههای اجتماعی ترند شدند و رده نخست موضوعات مورد علاقه مردم ایران را شکل دادند.
تلاش برای جمع کردن بحران
با ترند شدن موضوع در شبکههای اجتماعی، آرام آرام سر و کله چهرههای اصولگرا برای تحلیل موضوع پیدا شد؛ دیروز دو تن از چهرههای اصولگرا نسبت به خبر «فارسگیت» واکنش نشان داده و تلاش کردند، توپ این گاف را به زمین قائممقام خبرگزاری فارس بیندازند.
ابتدا یاسر جبرائیلی، رییس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام در صفحه توییتر خود نسبت به موضوع واکنش نشان داد و نوشت: «سال گذشته به آقای (عباس درویش) توانگر (قائممقام خبرگزاری فارس) پیام دادم مطالبی که درباره حقیر منتشر میکنید، کذب است. گفت سند دارم. گفتم پس من موضع علنی میگیرم شما سندت را منتشر کن! موضع گرفتم، اما از سند او خبری نشد. این، همان بولتنی است که این ایام به نام بولتن خبرگزاری فارس افشاگری شده است! مطالبش هیچ اعتباری ندارد.»
در ادامه احسان صالحی که در حال حاضر عضو شورای اطلاعرسانی دولت است نیز در واکنشی به این بولتنها نوشت: «آتش بولتنهای کذایی از گور کسی بلند میشود که سالهاست از ملغمه راست و دروغ، بدون تحقیق سررسید پر و همانها را بولتن میکند. عجیب است که کسی هم او را گردن نمیگیرد. آیا باور کردنی است؟ چند سال قبل در واکنش به یکی از اخبار دروغش این روایت را برایش فرستادم که مومن هر چه باشد دروغگو نیست.»
این پایان موضعگیری نسبت به این موضوع نبود و فعالین رسانهای زیادی با بازنشر و نظرات تکمیلی به آن واکنش نشان دادند، اما در ادامه جبرائیلی با اشاره مستقیم به نوشته احسان صالحی با تکمیل نوشته قبلی خود افزود: «این بولتن، یک بولتن خبری متعلق به یک فرد یا یک خبرگزاری نبود. یک سلاح کثیف سیاسی بود که راست و دروغهایش کاملا هدفمند طراحی میشد تا عناصر مطلوب یک جریان خاص تقویت و عناصر نامطلوبشان تضعیف شوند. برای وصول به این هدف، از نسبت دروغ دادن به «هیچ کس» ابایی نداشت.».
اما این چهرههای اصولگرا در شرایطی نسبت به «ملغمه راست و دروغ» این خبرگزاری و استفاده از رسانه به عنوان یک «سلاح کثیف برای تقویت عناصر نامطلوب یک جناح خاص» صحبت میکنند که پیش از این بسیاری از فعالان سیاسی مستقل و میانهرو هم نسبت به اخبار بدون پایه و اساس خبرگزاریهای اصولگرا هشدار داده و اعلام کرده بودند، دود انتشار اخبار دروغ، بدون سند و فاقد پشتوانه روز و روزگاری در چشم نورچشمیهای جناح راست نیز فرو میرود، اما نسبت به این تذکارها بیتوجهی شد.
از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند چنین بولتنهایی باید در مراکز علمی و بیطرف و با حضور خبرگان حوزه رسانه، جامعهشناسی، علوم ارتباطات و... تهیه شود تا دادههای اطلاعاتی شفاف، مستند و قابل اتکا دراختیار تصمیمسازان قرار گیرد.
چنین بولتنهایی که حتی اصولگرایان آن را ملغمهای از راست و دروغ میدانند جز اینکه باعث انحراف ذهن مدیران و تصمیمسازان کشور شود، فایدهای ندارد.
در واقع دولت با تاراندن نیروهای متخصص و تکیه بر برخی فعالیتهای خبری غیرتخصصی بر عمق مشکلات افزوده است. در همین خصوص پدرام سلطانی خطاب به دولتمردان در توییتر نوشت: «این روزها که سایتها، مراکز دادهها و دوربینهایتان چپ و راست هک میشوند، شاید به همه چیز فکر میکنید، جز اینکه هر چه نیروی فنی قوی و درجه یک بود را از کشور کوچاندید و حالا با این نیروهای مخلصتان ماندهاید که توانشان همین هست که میبینید؛ وامانده در اولیات امنیت.»
حفرههای امنیتی در سیستم
فریدون مجلسی، فعال سیاسی درخصوص ماجرای فارسگیت میگوید: «مساله اصلی در این پروندهها، عدم حفاظت مناسب از سیستمهای سختافزاری و نرمافزاری است. قبل از فارسگیت هم نفوذهایی صورت گرفته بودند که آثار وخیمی در حوزههای نظامی، امنیتی و راهبردی داشتند. حتی دانشمندان مهمی در کشور به دلیل نفوذ و هک ترور شدهاند. به نظرم اگر قرار بود، بولتنی اختصاصی تهیه شود، باید راجع به خود مساله هک شدنها، نفوذیها و آسیبها باشد. باید مشخص شود این هک شدنها از یک سطح صورت میگیرد یا از ۲ سطح؟ آیا ازسوی کسانی است که در جایگاههای مهم نشستهاند یا افراد عادی؟»
او ادامه میدهد: «تهیه اینگونه بولتنها، البته تقلیدی است از نقاط دیگر دنیا. در بسیاری از کشورها هم برخی مسائل، به خصوص مسائل امنیتی وجود دارند که قابل انتشار در رسانههای رسمی نیستند. این اخبار خاص در همه جای جهان از طریق بولتنهای اختصاصی توسط افراد متخصص و منابع ویژه اطلاعاتی برای مسوولان رده بالا تهیه میشوند تا غافلگیر نشوند. مسالهای که باعث حیرت است، این است که آیا این بولتن برای مقامات ارشد کشور تهیه میشد یا بولتنی درجه دو برای اطلاعرسانی به مدیران میانی است؟ این گزارهها روشن نیستند، چراکه مرجع تهیه بولتن اطلاعات شفافی نمیدهد.»
مجلسی یادآور میشود: «مساله گردش آزاد اطلاعات یک اصل اساسی است. در جامعهای که گردش آزاد اطلاعات وجود دارد، اخبار پنهان کمتر است. این نوع بولتنسازیها، باعث میشود تا ارتباط مدیران با بدنه جامعه کمتر شود و این دسته از تصمیمسازان احساس کنند که چکیده اخبار مهم و محرمانه را دارند، بنابراین دیگر نیازی نیست که به میان مردم بروند و صدای آنها را بشنوند.»
این فعال سیاسی خاطرنشان میکند: «طی سالهای گذشته همواره از این نوع بولتنها برای زدن یک جناح خاص سیاسی و افراد منتقد استفاده میشده. از آنجا که مرجع تهیهکننده این بولتنها، حرفهای، تخصصی و البته بیطرف نبوده، همواره از این خبرسازیها برای زدن و کوبیدن رقبای سیاسی استفاده شده است.»
واقع آن است که طی سالهای اخیر بولتنهای خبری و شبنامههای فراوانی علیه چهرههای اصلاحطلب و میانهروی کشور منتشر شده است. شبنامههایی که مشخص بود توسط یک جناح سیاسی خاص و با هدف زدن رقیب رسانهای میشوند.
در زمان انتخابات سال ۷۶، چاپ شبنامههای مختلف علیه سیدمحمد خاتمی رسانهای شد. برخی از این خبرسازیها و شبنامهها به صورت مکتوب و برخی دیگر نیز به صورت تصویری بازتاب پیدا میکردند. حتی نمونههایی از این دست خبرسازیها در برنامههای صداوسیما وجود داشتند. اینبار، اما حربه قدیمی اصولگرایان، مشکلات عدیدهای را علیه آنان به وجود آورده است. مشکلاتی که فارسگیت را در حافظه جمعی ایرانیان ثبت و ضبط میکند.
اخبار منسوب به رهبر انقلاب در بولتن یک رسانه خاص، غیردقیق ناقص و جعلی است
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اخبار منسوب به رهبر انقلاب در بولتن یک رسانه خاص را غیردقیق، ناقص و جعلی برشمرد.
مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در حساب کاربری خود نوشت: «علاوه بر آنکه اغلب اخبار و مواضع منسوب به رهبر معظم انقلاب در بولتن خبری یک مجموعه رسانهای، به دلیل غیردقیق، ناقص و گاه جعلی بودن غیرمعتبر است، باید به اغراض شوم دشمن توجه داشت که اخباری دروغ را به عنوان اخبار این بولتن محرمانه مطرح کند.»
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: بولتن خبرگزاری فارس بولتن محرمانه خبرگزاری فارس بولتن ها اطلاع رسانی رهبر انقلاب راست و دروغ شبنامه ها رسانه ای فارس گیت یک جناح داده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۷۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشای هویت شرکای رائفیپور
کمتر میشود که سخنانش یک جنجال درست نکند؛ سالهاست که در انواع و اقسام زمینهها سخنرانی میکند و کمتر موضوعی مانده که او در آن مورد اظهارنظری نکرده باشد. اغلب اظهاراتش هم شاذ و عجیب و غریب است؛ البته در سالهای اخیر که خواسته چهرهای موجه از خود بسازد، آن اظهارات عجیب را تقطیع شده و کار رسانههای معاند میداند؛ علیاکبر رائفیپور، استاد خودخوانده محافظهکاران و مدیر موسسهای با نام مصاف ایرانیان.
به گزارش اعتماد، بسیاری او را صاحب یکی از بزرگترین لشکرهای مجازی میدانند؛ ادعایی که وقتی میزان لایکها و ریتوییتکنندههای او در فضایی مانند توییتر بررسی میشود، کمی به واقعیت نزدیک میشود. اما اینجا بنا نیست به اظهارات رائفیپور و لشکریان مجازی او پرداخته شود؛ این استاد خودخوانده برای هوادارانش، حکم مراد و مرشد دارد و هوادارانش هم نقش مرید و شاگرد.
وبسایت موسسه مصاف ایرانیان، خود را اینگونه معرفی کرده است: «مطالب این وبگاه با هدف روشنگری در فتنههای آخرالزمانی و آشنایی مسلمانان با موضوعات و معارف مهدوی تهیه و تدوین شده است. امیدواریم که این تلاش ناچیز ما در تعجیل فرج مولایمان، مهدی موعود ارواحنا فداه، موثر باشد.»
در بخش دیگری از وبسایت مصاف، این موسسه خود را «بزرگترین جنبش سایبری کاملا مستقل در فضای اینترنتی» دانسته است. در بخش «تماس با ما» که معمولا در وبسایت شرکتها و موسسات نشانی پستی دفتر خود را مینویسند، تنها به شماره تلفن، شماره پیامک و یک صندوق پستی بسنده شده و خبری از آدرس دفتر مصاف نیست.
در بخش دیگری از همین قسمت سایت، شماره شبا، کارت و حساب بانکی متعلق به «مصاف ایرانیان» درج شده تا از این طریق «هدایا و نذورات مردمی» به دستشان برسد. شاید همین یک خط برای پاسخ به سوالات درباره منابع مالی موسسه، کفایت کند؛ البته کفایت برای هواداران و مریدان «استاد»؛ وگرنه که هیچگاه دیگر منابع تامین مالی موسسه مصاف ایرانیان اعلام نشده است.
این موسسه یا در واقع رائفیپور، در جریان انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، با نقشآفرینی در اردوگاه محافظهکاران، به تهیه فهرستی برای نامزدهای مورد حمایت خود تحت عنوان «لیست جبهه صبح ایران» اقدام کردند؛ تبارشناسی فهرست رائفیپور در تهران، موید حضور چهرههایی از جبهه پایداری، تشکل امنا (به رهبری حمید رسایی) و در کل چهرههای تندرو. مخرج مشترک همه این چهرهها مخالفت با جریان محمدباقر قالیباف و در کل جریان شانا بود.
مریدان موسسه مصاف و در راس آنها، علیاکبر رائفیپور، یکی از پرچمداران دشمنی با قالیباف بودند و بخشی از مسوولیت درگیری در فضای مجازی با هواداران قالیباف را برعهده داشتند. آنها شرایطی ایجاد کردهاند که هر کسی از منابع مالی یا سایر مناسبات موسسه مصاف سوالی در فضای مجازی مطرح میکند، او را متهم به تطمیع شدن از سوی تیم قالیباف میکنند.
شاید این همان خطی باشد برای ناامن کردن و ارعاب افرادی که قصد دارند این موسسه و مدیر آن را به چالش بکشند، پی گرفته میشود. او خود را داعیهدار شفافیت میداند و از همینرو پیش از انتخابات اخیر مجلس، اموال خود را منتشر کرده بود؛ او گفته که مستاجر است و هیچ پولی بابت سخنرانیهایش نمیگیرد و اگر هم کسی پولی به حساب موسسه واریز کند، ارتباطی به او ندارد! رائفیپور همچنین درباره محل درآمدش برای خرج زندگی نوشته «۶۰۰ میلیون تومان پول نزد یکی از دوستانم (آهنگری) دارم که هر ماه سود آن را محاسبه کرده و پرداخت میکند.»
البته او حدود ۷ سال پیش گفته بود که خرج زندگیاش را از یک «مغازه عطاری» در «محلهای پایین شهر تهران یا خارج از تهران» کسب میکند؛ رائفیپور در توضیحات بیشتر گفته بود که «من سرمایهگذاری کردهام و یکی از دوستانم آنجا کار میکند.» او هرگز توضیح نداده که موسسه مصاف با این حجم از فعالیت و واحدهایی که ذیل موسسه تشکیل شده، بودجه برای گرداندن موسسه را از کجا میآورد.
موسسه مصاف ایرانیان، طبق آگهی منتشره در روزنامه رسمی، خرداد ۱۳۹۰ تاسیس شده است. موضوعات فعالیت موسسه در نخستین آگهی آن، «برگزاری همایشها و سمینارها، ارائه خدمات مشاورهای مدیریتی اخذ وام و تسهیلات و اعتبارات بانکی از بانکها و موسسات مالی اخذ و اعطای هرگونه نمایندگی از شرکتها و موسسات و ایجاد دفاتر فروش و حضور در نمایشگاههای داخلی و خارجی و بینالمللی و انجام کلیه معاملات مجاز عقد انواع قراردادهای مجاز با اشخاص حقیقی و حقوقی و هر نوع فعالیت مرتبط با موضوع» اعلام شده است.
مدیران اولیه موسسه مصاف ایرانیان، دو نفر هستند؛ «امیرحسین رائفیپور» و «حسین کوثری». برخی بر این تصور هستند که «امیرحسین» نام مستعار یا نام دیگر «علیاکبر رائفیپور» است و آنها معتقدند که اساسا «امیرحسین رائفیپور» وجود خارجی ندارد، اما علیاکبر رائفیپور، در جریان یک مصاحبه به تاریخ اسفند ۱۴۰۰، اشارهای به نقش «امیرحسین رائفیپور» کرده و او را برادر خود معرفی کرد.
علیاکبر رائفیپور گفته «مثلا برادر خودم امیرحسین؛ از اول مصاف به اسم خودم نبود، چون باید اینور و آنور بروم و فلان اداره بروم امضا کنم؛ گفتم امیرحسین تو بیا کارهای حقوقیاش را انجام بده. ایشان مهندسی خوانده است؛ هم مهندسی آیتی و هم راکتورهای اتمی؛ متاثر از ترور شهید شهریاری و احمدیروشن، تغییر رشته داد و رفت راکتور اتمی خواند؛ خب در کار خودش سر در میآورد.» با این وجود همچنان هیچ تصویری از امیرحسین رائفیپور تا به الان منتشر نشده است.
بهمن ماه ۱۳۹۵، فردی به نام «احسان اختیاری» در کنار «امیرحسین رائفیپور» در زمره شرکا قرار گرفت. همزمان «حسین کوثری» با دریافت حقالشرکه خود از جمع شرکا خارج شد. اما فروردین ۱۳۹۸، احسان اختیاری از جمع شرکا خارج شد و حسین کوثری دوباره به عنوان عضو، به هیات مدیره مصاف ایرانیان برگشت.
سال ۱۴۰۰ نیز طی «مجمع عمومی عادی» موسسه مصاف ایرانیان، مقرر میشود که امیرحسین رائفیپور به عنوان رییس هیات مدیره و مدیرعامل و حسین کوثری به عنوان عضو هیات مدیره برای مدت نامحدود منصوب شوند.
موسسه مصاف ایرانیان، پاییز ۱۴۰۲ اقدام به ثبت یک علامت تجاری با نام «مصاف فیلم» کرده است. مالک این علامت تجاری موسسه مصاف ایرانیان است و «امیرحسین رائفیپور» را به عنوان نماینده این موسسه معرفی کرده است. نشانی ذکر شده برای موسسه مصاف، تهران، میدان ابنسینا… قید شده، اما برای نماینده آن که همان امیرحسین رائفیپور است، یک آدرس در منطقهای در تهران آمده است؛ «پاسداران…». شهرک شهید چمران در واقع مربوط میشود به بنیاد تعاون وزارت دفاع که در ابتدا شهرکی بوده برای خانههای سازمانی کارکنان وزارت دفاع. حالا از اینکه در حال حاضر افراد غیر از کارمند وزارت دفاع نیز میتوانند در این شهرک ساکن شوند یا خیر، اطلاعی در دست نیست.
امیرحسین در چه شرکتهایی عضو است؟شرکت «ماشینسازی صدر ایرانیان فردا» یکی از آنهاست؛ این شرکت شهریور ۱۳۹۸ تاسیس شد که غیر از امیرحسین رائفیپور، افرادی با نامهای «فریبا فلاح» و «سمیه پلاسی» در هیات مدیره «ماشینسازی صدر ایرانیان فردا» حضور دارند که البته «سمیه پلاسی» در آخرین تغییرات این شرکت از میان اعضای هیات مدیره حذف شده است. آدرس درج شده برای محل این شرکت، همان نشانی «امیرحسین رائفیپور» در شهرک چمران است.
البته سال ۱۴۰۱، این شرکت به ساختمانی در محله ازگل تهران نقل مکان کرد. «ماشینسازی صدر ایرانیان فردا» در وبسایت شرکت نام تجاری خود را «صدرا روباتیک» معرفی کرده و نوشته «در سال ۱۳۹۸ با همکاری جمعی از باتجربهترین مهندسان و متخصصان در حوزه اتوماسیون، ماشینآلات CNC و ابزار دقیق تاسیس شد.
این مجموعه باتوجه به توانمندی، تجربه و دانش فنی خود و نیز ارزیابی و رصد مستمر بازار هدف، درصدد ارائه بهترین محصولات و خدمات در این حوزه به صنعتگران محترم میباشد.» شرکت دیگری که نام «امیرحسین رائفیپور» در آن دیده میشود، «شرکت سهامی خاص مهندسین صنعت اراده فردا» است؛ شرکتی که «سمیه پلاسی»، «مرتضی کندری»، «باقر بهرامی» و «محمدرضا جوکار» در آن حضور دارند.
«سمیه پلاسی» همان شخصی است که مدتی در هیات مدیره «ماشینسازی صدر ایرانیان فردا» حضور داشت و بعدا از این شرکت خارج شد. در موضوع فعالیت این شرکت، تمامی زمینههای بازرگانی و تجاری، ازجمله واردات پوشاک و ماشینآلات و هر آنچه در ارتباط با فعالیت اقتصادی است را شامل میشود.
موسسه دیگری که نام «امیرحسین رائفیپور» در آن دیده میشود، موسسهای با نام «میعاد مهر مهدوی» است؛ موسسهای که در واقع «واحد خیریه» موسسه مصاف ایرانیان است. این موسسه که سال ۱۳۹۸ تاسیس شده، برای معرفی خود نوشته «در این زمانه پر از ظلم و فساد و در عصر حکمرانی تجارت و لهو و لعب، به تمام دنیا نشان خواهیم داد منتظران حضرت، ولی عصر (عج) مطابق سیره ایشان و اجداد طاهرینش به دنبال استقرار اخلاق و انسانیت بر جامعه هستند و تا ظهور ایشان از پای نخواهند نشست.»
در بخش دیگری اشاره شده که موسسه «میعاد مهر مهدوی» مجری طرحی با نام «مهر مهدوی» متعلق به موسسه مصاف ایرانیان است: «مهر مهدوی عنوان کلی طرحی است که موسسه مصاف ایرانیان با یاری شما عزیزان، در راستای ترویج فرهنگ مهدویت و همدلی بیشتر بین افراد جامعه آن را اجرایی کرده است که در آن شما مهدی یاوران گرامی میتوانید به نیابت از امام زمان (عج) هر کار خیر و محبتآمیزی (مالی و غیرمالی) را در قالب این پویش انجام داده و ثواب آن را به آستان مقدس حضرت، ولی عصر (عج) تقدیم کنید.»
در جایی دیگر از وبسایت این موسسه که عنوان خیریه دارد، خود را «مهر مهدوی مصاف» معرفی کرده است. موسسه «میعاد مهر مهدوی» در بخش تماس با ما، تنها یک شماره تلفن در تهران را نوشته و در ادامه شماره حساب و شماره کارت خود را منتشر کرده و آورده: «شما عزیزان میتوانید کمکهای خیرخواهانه خود را به نیابت و یاد امام زمان (عج) به صورت نقدی از طریق شمارهحساب زیر یا درگاه پرداخت آنلاین سایت به دست نیازمندان برسانید و یاد و خاطر امام زمان (عج) را در بین اقشار مختلف جامعه زنده نمایید.
لازم به ذکر است موارد واریز به حساب در قسمت نذر عام به صلاحدید موسسه هزینه خواهد شد و در صورتی که نذر خاص دارید پس از واریز مورد مصرف خاص را به ما اطلاع دهید.» فعالیتهای این موسسه که سال ۱۳۹۸ تشکیل شده، در دایره وسیعی تعریف میشود. آبان ماه ۱۴۰۱، خبرگزاری فارس گزارشی که بیشتر شبیه به رپرتاژ بود، درباره این موسسه منتشر کرد. در گزارش فارس، مسوول این موسسه فردی با نام «مرتضی بهزادی» است که ردی از نام او در جمع موسسان و هیات مدیره نیست.
طبق نوشتههای خبرنگار فارس، این فرد «به سختی» راضی به گفتگو شده و در عین حال «طبیعتا اجازه نداد تا از او عکسی گرفته شود.» براساس این گزارش، «پویش مهر مهدوی در واقع واحد خیریه موسسه مصاف ایرانیان است و این واحد رسما از عید غدیر ۱۳۹۹ تشکیل شد.» این درحالی است که طبق آگهیهای روزنامه رسمی، تاسیس این موسسه مربوط به سال ۱۳۹۸ میشود.
مسوول این موسسه در این مصاحبه که سال ۱۴۰۱ منتشر شده، درباره نحوه آغاز به کار آن گفته «حدود پنج سال پیش پویشی راه انداختیم به نام مهر مهدوی که مردم هر کار خیری به نیت امام زمان (عج) انجام میدادند، در اینترنت منتشر کنند. کارمان اوایل به این وسعت نبود. به عیادت بیماران و خانه سالمندان و… میرفتیم.
نزدیک عید سال بعد، موج دوبارهای به صورت کاملا مردمی در موضوعات مختلف شکل گرفت. وقتی موسسه مصاف دید استقبال از این کارها زیاد است، تصمیم گرفت مهر مهدوی به عنوان یک پویش در موضوعات مختلف در کل سال فعالیت کند.»
به گفته این فرد مرتبط با موسسه مصاف ایرانیان، «سال قبل از کرونا مردم مدام به ما پیام میدادند که ما کسی را نمیشناسیم که کمکهایمان را اهدا کنیم و اصرار داشتند ما واسطه شویم و کمکهایشان را به دست نیازمندان برسانیم.» او میگوید موسسه مصاف ایرانیان، «به دلیل نوع مجوزش نمیتوانست کار خیریه انجام دهد» و از همین رو تصمیم بر آن شد تا «یک موسسه خیریه ثبت کنیم و وقتی کرونا آمد ما مجوز داشتیم.»
بنا بر گفتههای «بهزادی»، این موسسه «وام» هم به مراجعینش میدهد که برای بازگشت پول هیچ سودی محاسبه نمیشود و همچنین، مدت زمان بازپرداخت آن میتواند طویلالمدت باشد. در همین حال این موسسه در حوزه کارآفرینی هم فعالیت میکند و به گفته مسوول مهر مهدوی، آنها در سیستان و بلوچستان یک دامداری تاسیس کردهاند.
نکته کمی عجیب درباره این موسسه «خیریه»، فعالیت در یمن و افغانستان است؛ به گفته این فرد مرتبط با موسسه مصاف ایرانیان، «در برنامه اطعام عید غدیر ۱۴۰۱.۲۱ هزار بسته غذا در تهران، سیستان و بلوچستان، کرمان، اهواز، یمن و افغانستان توزیع کردیم. به افغانستان هم در زمانهای مختلف سه سری کمک فرستادیم.» او تاکید کرده که «در بحثهای خیریه، مهر مهدوی چند وقتی است به سایر کشورها هم ورود کرده و الان در یمن و افغانستان هم فعالیت داریم.» در عکسهای موجود روی وبسایت این موسسه، تصاویری از کیسههای مواد غذایی که احتمالا آرد یا برنج و خرما باشند، منتشر شده و در توضیح آن آمده «کمکهای مهر مهدوی به مناسبت عید غدیر در یمن».
در وبسایت این موسسه همچنین خبرهایی از ساخت و ساز واحدهای مسکونی برای معلولان در قرچک یا برای نیازمندان در سیستان و بلوچستان منتشر شده است.
در ابتدای تشکیل، محل استقرار دفتر موسسه «میعاد مهر مهدوی» طبقه اول از ساختمانی در محله نظامآباد تهران بود. طبق مدارک موجود، دفتر این موسسه، تا آبان ۱۴۰۰ در این محل قرار داشت. حدود یک سال قبل از تاسیس رسمی «میعاد مهر مهدوی» و استقرار در این ساختمان، طبقه زیرزمین آن، نشانی موسسهای به نام «حماسه مقام ایرانیان» بود؛ آدرس استقرار این موسسه سال ۱۳۹۷ به همین نشانی منتقل شده بود. «حماسه مقام ایرانیان» سال ۱۳۹۸ منحل شد. «محمد تاجیک رستمی» یکی از افرادی که در این موسسه حضور داشته و مدیر تصفیه موسسه نیز شد، سال ۱۳۹۸ هنگام تاسیس موسسه «میعاد مهر مهدوی» از اعضای هیات مدیره آن بود.
مخرج مشترک مصاف و حماسه مقام ایرانیاندر موسسه «حماسه مقام ایرانیان» که سال ۱۳۹۴ تاسیس شد، فردی با نام «احسان اختیاری» در زمره مدیران اولیه و شرکای موسسه حضور داشت. «احسان اختیاری» سال ۱۳۹۵ وارد هیات مدیره موسسه «مصاف ایرانیان» شد. البته این حضور او دایمی نبود؛ سال ۱۳۹۸ او با دریافت حقالشرکه خود از جمع هیات مدیره مصاف ایرانیان خارج شد. نام این فرد تنها در ارتباط با همین دو موسسه یعنی «حماسه مقام ایرانیان» و «مصاف ایرانیان» دیده میشود و با جستوجوی این نام، هیچ رد دیگری از او یافت نمیشود.
به عبارت سادهتر، این فرد در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸، مخرج مشترک دو موسسه «مصاف ایرانیان» و «حماسه مقام ایرانیان» بوده است. از «حماسه مقام ایرانیان» اطلاعاتی در فضای وب، در دست نیست؛ یعنی این موسسه فعالیتی که نام و نشانی از آن بر جا بماند، نداشته است.
برج ۸ سال ۱۴۰۰ طی آگهی رسمی، دفتر موسسه «میعاد مهر مهدوی» به آدرس «شهر تهران، محله شیخ هادی، خیابان دانشگاه، خیابان جمهوری اسلامی، پلاک ۱۰۷۴، طبقه اول» تغییر پیدا کرد. این مکان، اما تنها به موسسه «مهر مهدوی» اختصاص نداشت. شهریور ماه ۱۴۰۰، شرکتی با نام «مسافران صبح آرمان فرج» تاسیس شد که نشانی درج شده در آگهی رسمی تاسیس آن، دقیقا همین آدرس جدید مهر مهدوی بود.
از جهت احتمال تفاوت واحد در ساختمان نیز کدپستی هر دو آدرس با یکدیگر مقایسه شدند که هر دو یکسان بودند. «مسافران صبح آرمان فرج» در زمینه «اخذ روادید، تنظیم و انجام مسافرتهای گروهی داخلی و خارجی (برگزاری تور)، ذخیره مکان (رزرو اقامتگاه) و هرگونه خدمات گردشگری» فعالیت دارد.
مدیر آژانس، همکار مصاف در واحد گردشگرییکی از مدیران «مسافران صبح آرمان فرج» که سمت ریاست هیات مدیره را هم برعهده دارد، شخصی با نام «بابک یاوریفرد» است. این شخص همچنین عضو موسسهای با نام «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» است. این موسسه رابطه تنگاتنگی با موسسه مصاف دارد و در بین واحدهایی که مصاف در ساختار خود تعریف کرده، «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» با «واحد گردشگری مصاف» همکاری میکند.
تیر ماه ۱۴۰۰، در معرفی نشست «۱۴ استراتژی بازاریابی جذب گردشگر در ایران» با سخنرانی «بابک یاوریفر»، این برنامه از «سلسله ارائههای مسوولیت اجتماعی موسسه مصاف و اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» معرفی شده بود. همچنین یاوریفر «همکار واحد گردشگری موسسه مصاف» و «معاون اجرایی اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» خوانده شده بود. بابک یاوریفر همچنین شرکتی به نام «هیربد توسعه پایدار» تاسیس کرده بود که پس از مدتی نام آن را به موسسه «اندیشهورزان پیشرفت گردشگری ایرانیان» تغییر داد.
اندیشکده پیشرفت گردشگری، میعاد مهر مهدوی و مصاف ایرانیانبنا بر این، همکاری دو موسسه «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» و «مصاف ایرانیان» روشن است؛ معاون اندیشکده مذکور، یعنی بابک یاوریفر، از مدیران آژانس مسافرتی «مسافران صبح آرمان فرج» نیز هست. نشانی این آژانس مسافرتی حدود یک سال با نشانی موسسه «خیریه» با نام «میعاد مهر مهدوی» که خود را مجری طرح «مصاف ایرانیان» معرفی کرده، مشترک بوده است؛ بنا بر این دور از ذهن نخواهد بود اگر این سه موسسه با یکدیگر مراودات خاص دیگری داشته باشند.
سایر اعضای میعاد مهر مهدوی«زهرا زرجویان»، «محسن اسدزاده»، «محمد تاجیک رستمی»، «سید مهدی هاشمیزاده» در کنار «امیرحسین رائفیپور» اعضای هیات مدیره موسسه «میعاد مهر مهدوی» در ابتدای تشکیل هستند. «امیرحسین محمودی» و «رکسانا یزدانبد» نیز به عنوان علیالبدل و بازرس در جمع هیات مدیره حضور دارند. البته بعد از مدتی «محمد تاجیک رستمی» از هیات مدیره «میعاد مهر مهدوی» خارج شد.
شرکای رائفیپور در «میعاد مهر مهدوی»«محسن اسدزاده»، مدیرعامل شرکت «تامین راه آریا» است. این شرکت «در زمینه واردات قطعات ماشینآلات سنگین راهسازی و معدن، فعالیت میکند. محصولات وارداتی شامل قطعات زیربندی، شاسی، موتوری، گیربکس، برقی، پمپ، سوخت، توربین و سایشی از ۷ کشور جهان اعم از امریکا، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، ژاپن، کرهجنوبی و چین» میباشد. این شرکت نماینده انحصاری چندین برند خارجی است. «اسدزاده» همچنین عضو هیات مدیره شرکت «صنعت فولاد آتون» نیز هست.
شریک دیگر امیرحسین رائفیپور در موسسه «میعاد مهر مهدوی» یا همان خیری مصاف ایرانیان، فردی به نام «سید مهدی هاشمیزاده» است. او سال ۱۳۹۷ عضو هیات مدیره شرکت «تعاونی مسکن کوثر عظیم فرشتگان جمکران» شده است و تاکنون خروجش از این شرکت ثبت نشده است. هاشمیزاده همچنین نایب رییس هیات مدیره موسسه «زمانه آفرینشهای نوین عصر» است. «امیرحسین محمودی» نام دیگری است که در موسسه خیریه مصاف ایرانیان حضور دارد.
او عضو هیات مدیره شرکت «سیمین منشور» است که در «حوزه الکترونیک و امنیت نرمافزار» فعالیت دارد. «رکسانا یزدانبد» هم که در این موسسه حضور دارد، عضو هیات مدیره شرکت «خدمات بیمهای نسیم آرامش یزدان» است. تا امروز هیچگاه تصویری از امیرحسین رائفیپور و حسین کوثری که عضو هیات مدیره مصاف ایرانیان هستند، منتشر نشده است.
این موضوع در ارتباط با احسان اختیاری که مدتی نیز عضو این موسسه بوده، صدق میکند. ازسوی دیگر، علیاکبر رائفیپور خود را مدعی شفافیت میداند؛ اما هوادارانش معتقدند، چون موسسه او موسسهای دولتی نیست، وظیفهای برای انتشار اسناد مالی خود ندارد؛ این در شرایطی است که محل تامین بودجه این موسسه همواره در ابهام بوده، ولی مدیران آن نیازی به تنویرافکار عمومی نمیبینند.
با این حال، ارتباطات وسیع رائفیپور با بخشهایی از حاکمیت، برخی حدس و گمانهایی درباره کمکها به این موسسه مطرح میکنند. در کنار این موضوع، تاسیس یک موسسه خیریه میتواند سوالات بیشتری را در ذهن متبادر کند؛ موسسهای که به قول خودش در یمن و افغانستان هم فعالیت دارد و، اما خبری از شفافیت درباره صورتهای مالی آن نیست.